آیا فقط دانشگاهیان سکوت کرده‌اند؟

دكتر حسن روحاني رئيس جمهور در سخنان خود در اجلاس رؤسای دانشگاه‌ها و مراکز آموزشی و پژوهشی در 15 بهمن ماه، از دانشگاهیان گلایه کردند که چرا در مورد اقدامات دولت سکوت می‌کنند. در اینجا به نظر می‌رسد در مورد شرایط حاکم بر کشور بین مردم و دولت آقای روحانی برداشت یکسانی وجود ندارد.
آیا فقط دانشگاهیان سکوت کرده‌اند؟

پروانه سلحشوری

در ابتدا این نکته قابل ذكر است که اگرچه آقای روحانی از دانشگاهیان دعوت به مشارکت در مورد عملکرد دولت (عملکرد هسته‌ای) کرده است، اما لازم است از تمام گروه‌های اجتماعی مرجع دعوت می‌شد که به اظهار نظر بپردازند و آن هم نه فقط در مورد عملکرد هسته‌ای بلکه از کارنامه فعالیت چندین ماهه دولت آقای روحانی و آن هم نه در ستایش دولت، بلکه نقد در جهت اصلاح.
آقای رییس جمهور و تیم همراه‌شان در ابتدا باید شناخت کافی از بدنه‎ای که از ایشان حمایت کرده و اکنون مسئولیت را به ایشان سپرده‌اند داشته باشند. این خواست رییس جمهور در شرایط فعلی که عده‌ای قلیل با در دست داشتن کلیه ابزارهای رسانه‌ای و البته با قدرتی که به درستی شناخته نیست از کجا ریشه دارد سعی در تخریب ایشان دارند کاملاً به موقع است. رییس جمهور اشاره به کم‌سوادی منتقدان می‌کند در حالیکه، اشکال در سواد داشتن یا نداشتن کسانی نیست که به تقابل با دولت پرداخته‌اند، چرا که در این چند ساله اخیر الحمدالله رشد بی‌رویه دانشگاه و دانشجو داشته‌ایم و اتفاقاً همین افراد برای شما مدارک دانشگاهی را به راحتی یک آب خوردن رو خواهند کرد. مشکل این است که آنها قدرت دارند و از موضع قدرت برخورد می‌کنند در صورتی که بدنه اجتماعی کشور با وجود تمام قدرتی که می‌تواند داشته باشد، احساس بی‌قدرتی می‌کند.
برای مشارکتی که رییس جمهوری خواهان آن است، پایه و ابزارهای مناسبی لازم است که در ادامه به آنها اشاره مي‌شود.
1- در کدام رسانه مردم می‌توانند حرف دل‌شان را بزنند؟ صدا و سیما که سال‌هاست مردم در آن جایی ندارند ( البته منظور مردم عوام است؛ حال ممکن است این مردم عوام دانشگاهی، معلم، کارگر و سایر اقشار اجتماعی باشند اما تفکر متفاوتی داشته باشند). در حقیقت مهمترین ابزاری که از نظر گستردگی مخاطب می‌توان در آن اظهارنظر کرد نه تنها طرفداران دولت فعلی در آن جایی ندارند بلکه آن‌قدر دارای قدرت هست که مانع پخش صحبت صریح رییس جمهور با مردم می‌شود و در این کار اختلال ایجاد می‌کنند. در زمانی که با فرد دوم مملکت این‌گونه برخورد می‌شود، چه انتظاری از برخورد با سایر اقشار جامعه می‌توان داشت. روزنامه‌ها و مجلات نیز همگان می‌دانند که با چه مشکلاتی مواجه هستند و البته تیراژ آن‌ها هم که چندان پرشمار نیست و آن‌ها هم از ترس توقیف دست به عصا حرکت می‌کنند. رسانه‌های الکترونیک هم که با ابزارهای فیلترینگ که نمی‌دانيم توسط زیرمجموعه‌های دولت صورت می‌گیرد، یا هر نهاد دیگری، براحتی کنترل‌های لازم را انجام می‌دهند و نمونه در دسترس آن فیلتر شدن سایت انتخاب است که اتفاقاً بخاطر اینکه یک فرد دانشگاهی از عملکرد هسته‌ای دولت حمایت کرد بسته شد.
2- الف- کنشگران مدنی، منظورم همان مردمی است که رأی داده یا نداده در حال حاضر خواهان مشارکت هستند؛ شرایط براستی برای آنان چگونه است. اولین و مهمترین نیاز هر شهروند و هر کنشگری برخورداری از امنیت است. آیا دولت توان تامین امنیت این افراد را دارد. بسیاری از افراد به علت عدم وجود امنیت کافی راضی به اقداماتی که ممکن است منجر به آسیب دیدن خود و خانواده آنان شود، نیستند. در این مورد نمونه‌های افراد آسیب‌دیده در میان تمامی گروه‌های اجتماعی مشاهده می‌شود. هنگامی که دولت یازدهم توانست قربانیانی که بابت اظهارنظر خود در بند و حصر هستند را آزاد کند، آن موقع توقع داشته باشد که سایر افراد نیز وارد فعالیت شوند.
ب- اگر سکوت است، اگر با جامعه‌ای مواجه هستیم که من آن را - به تعبیری آسیب‌شناسانه که از اعتیاد می‌گیرم - آن را جامعه خمار می‌نامم، به این دلیل است که مردم سال‌هاست به اعتیادی گرفتار شده‌اند که دست آن‌ها را برای هر کنشی بسته است. جامعه ایرانی در حال حاضر جامعه‌ای بی‌تفاوت است. کسانی که خواهان چنین جامعه‌ای برای مردم ایران بوده‌اند از کلیه ابزارهای مدرن و سنتی برای بی‌تفاوتی مردم بهره جسته‌اند. طبقه متوسط بالا و مرفه سرشان به فیس‌بوک و اینستا و غیره گرم است. دنبال برندهای متفاوت لباس و ماشین هستند و نمی‌خواهند ببیند که در همین مملکت چقدر از مردم توان تهیه دارو و درمان، تغذیه مناسب و سرپناهی مناسب را ندارند. حتی آن‌ها که مدافعان شما هستند هم مدافعان در دنیای مجازیند و البته منتقدان سرسخت شما در دنیای واقعی برای شما چالش ایجاد می‌کنند. آن طرف قضیه نیز افرادی هستند که آن‌قدر غرق در گذران امور زندگی خود هستند که مجالی برای توجه به این امور ندارند.
ج- دولت اعتدال اگرچه نشان داده است در عرصه بین‌المللی فعال است، اما متاسفانه در سپهر ملی عملکرد چندان موفقی نداشته است. دولتی که وزیران آن از ترس کارت زرد و قرمز مجلس هنوز جرأت تغییرات لازم در حوزه وزارت خود را نداشته‌اند، دولتی که وزرایش در مواردی خود را فاقد قدرت در حیطه‌ای که به آنان مربوط است می‌دانند، اظهارات گاه متناقض مسئولان دولتی، همه دست بدست هم داده تا شرایطی را فراهم کند که نشان دهد دولت فعلی در زمینه داخلی از اقتدار و انسجام کافی برخوردار نیست. شاید برای دولت موضوع اصلی مناقشات هسته‌ای باشد، اما خود آقای روحانی و تیم همراه ایشان می‌داند که مردم فقط برای حل این موضوع از ایشان حمایت نکردند و اتفاقاً قشر دانشگاهی خواهان مطالباتی بودند که در سخنان پیش از انتخابات آقای رییس جمهور دیده می‌شد و اکنون معطل مانده است.
برای فعال شدن جامعه مدنی ایران و نه فقط دانشگاهیان، فراهم آوردن زمینه‌های اصلی آن شرط لازم است. شرط اصلی نیز قدرتمند شدن جامعه مدنی است. دولت روحانی در حال حاضر با مخالفانی مواجه است که شمشیر از رو بسته‌اند. تنها نقطه اتکاي این دولت، مردم هستند. نا امید کردن مردم از این دولت خواست جدی مخالفان است. جدا شدن دولت از بدنه حامی او ضربه کاری به دولت روحانی خواهد زد. در این مورد اهتمام تمامی مسئولان دولتی و صبر جامعه ضروری است.

*جامعه شناس

برچسب‌ها :

دیدگاه‌ها

منهم با نویسنده مقاله موافق هستم باید تغییرات داخلی اجتماع در جهتی باشد که مردم احساس کنند مشارکت پرشورشان در انتخابات بیهوده نبوده و دولت تدبیر و امید هم تدبیر لازم برای ایجاد تغییرات مثبت در عرصه جامعه و دانشگاه را دارد و هم امید به اصلاح جامعه میرود....دولت اعتدال نباید محافظه کار باشد و این چیزی است که انتظار آن می رود.

اوائل انقلاب هم زنان ایرانی خیلی مردانه تر از آقایان حرف می زدند. حالا هم انگار این جنس از مردم حکم مام میهن را پیدا کرده اند که از جان خود در معرکه های سیاسی مایه می گذارند. شاید علّت خانه نشین شدن مردان و بازاری شدن این شاهدان باشد.

افزودن نظر جدید