اصلاحات نمرد، زنده‌باد اصلاحات

مجتبی حسینی در اعتماد نوشت :دوهزار و دويست روز بايد مي‌گذشت و دولت بايد تغيير مي‌كرد تا رفرميست‌هاي سياسي ايران مجوز همنشيني بگيرند و بتوانند دوباره زير يك سقف جمع شوند و از آنچه مي‌دانند و مي‌خواهند، بگويند و بشنوند. همين بود كه خيلي‌ها آمدند و آنهايي كه نتوانستند بيايند، «پيام» دادند.

 «سرود اصلاحات» روز پنجشنبه سر داده شد تا باطل‌السحري باشد بر همه تئوري‌ها و نظريه‌هاي «مرگ اصلاحات» اصلاح‌طلب‌ستيزان در اين سال‌ها؛ جرياني كه با مواهب در اختيار، مصايب سلسله‌واري را براي جناح اصلاح‌طلبي ايراني ساخت و به‌جاي رقابت محترمانه و پايبندي به قواعد بازي، هم و غم و حشر و نشر خود را براي ساخت تابوت اصلاحات هزينه كرد. آنها از همان روز دوم خرداد ٧٦ كه سيدمحمد خاتمي مقتدرانه آمد، مضطرب و پر هراس، كام‌شان تلخ شد، تلخي‌اي كه از آن روز و از آن پس، باعث شد با اصلاح‌طلبان تلخ سخن بگويند و تلخ‌تر رفتار كنند. برآيند تلخكامي و غضب اصولگرايان، حاشيه‌نشيني اصلاح‌طلبان شد. سال‌هاست كه اصلاح‌طلبان با «تحديدها و تحذيرهاي» اجباري حتي نتوانسته‌اند نقش يك حريف جدي را براي اينان بازي كنند اما حالا درخت «صبر و سكوت» اصلاح‌طلبان، ميوه داده، عصر عسرت و دوران فترت آنان گويا به اتمام رسيده و «فصلي نو» سر رسيده است. اصلاح‌طلبان مي‌دانند كه وضعيت امروز اصلاح‌طلبي در ايران همان شرح حال سيد محمد خاتمي است؛ همان اندازه كه «سيادت» ندارد، «محبوب» است و «مهرش» بر دل‌ها. اصلاح‌طلبان آموخته‌اند با يك چشم، فرصت‌هاي پيش‌رو را رصد كنند و با چشمي ديگر، تهديدها را ببينند و بخوانند. همين است كه بيت‌الغزل نطق ناطقان روز پنجشنبه از هيبت و هويت اهداف و مقاصد اصلاح‌طلبان براي آينده رونمايي كرد؛ «اتحاد، اجماع و اقناع» براي انتخابات مجلس.

در اين ميان اما بازخواني چندنكته خالي از لطف نيست؛
اول؛ شرايط امروز اصلاحات، شرايط قبل از فتح و پيروزي است. اصلاح‌طلباني كه با وجود هزيمت در همه شرايط همچنان اصلاح‌طلب مانده‌اند حرف‌هاي زيادي براي گفتن دارند، حرف‌هايي كه بخش‌هايي از آن را روز پنجشنبه محمدرضا عارف، موسوي لاري، هادي خامنه‌اي وفاطمه راكعي زدند و نشان داد كه اصلاح‌طلبان، نقش‌هاي‌شان و ماموريت‌هاي‌شان را براي تحقق مطالبات اصلاحات مي‌شناسند. همين است كه شور و مشورت، خميرمايه پيكره نيمه جان تشكيلاتي و سازماني اصلاح‌طلبان است. حالا اصلاح‌طلبان با داشتن هاشمي‌رفسنجاني، سيد‌محمد خاتمي و سيد‌حسن خميني در راس، بهره‌گيري از چهره‌هايي همچون محمدرضا عارف در وسط ميدان و تقويت همنشيني‌هاي شوراي مشورتي و شوراي همكاري اصلاحات مي‌توانند اصول اصلاح‌طلبي و اضلاع هويت اصلاحات را تدوين كنند و «همه اصلاح‌طلبان» بر اساس مانيفست، نقش‌هاي‌شان را بازي كنند كه نواي نتي ناهماهنگ و ناكوك در اين ساحات و ساعات مي‌تواند فرصتي براي رقيب پرغضب هميشه اصلاحات و اصلاح‌طلبان باشد. دوم؛ «متن و حاشيه» همايش روز پنجشنبه اصلاحات نشان داد كه اصلاح‌طلبان مي‌دانند كه نه دري را بايد به زور شكست و نه پشت هر دري كه باز بود، باغي خوش و خرم است. اصلاح‌طلبان فارغ از كمرنگ شدن نسبي انسداد سياسي و محدوديت‌ها در عصر دولت اعتدال همزمان كه در انديشه برداشتن گامي به جلو هستند اما بايد همچنان نگاهي به گذشته خود داشته باشند و ببينند كه فضاي اصلاحات چگونه توليد شد و چگونه رو به خاموشي گراييد. اگر چنين باشد آنها مي‌توانند دوباره انشايي بنويسند و حركت تاريخي خود را ساماندهي كنند كه رقباي اصلاحات تنها مجبور به خواندن اين انشا و ناظر اين حركت تاريخي خواهند بود. سوم؛ جنبش اصلاح‌طلبي اساسا جنبش «مطالبه»هاست و تا مطالبه وجود دارد، جنبش اصلاح‌طلبي حيات و جوشش دارد. اصلاح‌طلبان با آگاهي از اين مساله، نمي‌خواهند با انفعال و خمودگي اجازه دهند تاريخ سياسي ايران بي‌حضور آنان ورق بخورد. اما همزمان ديوارها و موانع بلند و پابرجاي پيش‌روي خود را نيز مي‌بيينند و چنين است كه براي تحقق اصلاحات جامعه محور، نياز به سازمان‌ها و گروه‌هاي سياسي‌اي كه نقش رابط و ناقل ميان آنان و حاميان‌شان باشد را حس كرده‌اند. اصلاح‌طلبان با آزمودن فصل سرد ناسپاسي‌ها و سختي‌ها به بلوغ خرد جمعي رسيده‌اند؛ اينكه ديگر نبايد سرنوشت يك جنبش پرهوادار و مطالبات تاريخي يك ملت را به سرنوشت خود گره بزنند. همين است كه با سر خط «همه باهم» براي اصلاحات و براي ايران، نامهرباني‌ها را به جان خريده‌اند و پا پس نكشيده‌اند. امروز اصلاح‌طلبان حواس شش گانه خود را محصور و محدود به قدرت سياسي نكرده و رايحه، طعم و صورت و صداي خوش قدرت اجتماعي و فرهنگي را نيز احساس و درك كرده‌اند و براي تسخير اين قدرت برنامه و استراتژي دارند. بالمآل، اگر روزي و روزگاري اصلاح‌طلبان دچار برخي اشتباهات راهبردي و تاكتيكي شده بودند امروز همسو و هماهنگ با هم نه تنها غم نداشتن سازمان‌هاي سياسي از دست رفته را نمي‌خورند كه پا به پاي هم براي بر تن كردن قباي سيادت بر پيكر اصلاحات، قدم بر مي‌دارند. با اين نگاه شايد گفته‌هاي برخي اصلاح‌طلبان در اردوگاه اصلاح‌طلب ستيزان به اختلافات درون اصلاح‌طلبان تفسير و تعبير شود اما اينها چيزي نيست جز ايفاي نقش‌ها از سوي كنشگران اين گفتمان.  چهارم؛ مطالبات اصلاحات همان مطالبات سابق است. تنها تفاوت، تغيير دوران است و بدبيني‌هايي كه نسبت به برخي كنشگران و بازيگران نامدار اصلاحات وجود دارد و تا حدودي ادراك بهتر اصلاح‌طلبان از روابط پيچيده قدرت. همين است كه اصلاح‌طلبان مي‌دانند بايد «آهسته و پيوسته» و «با هم» گام بردارند كه دست اندازها زياد و غاضبان بر اصلاحات براي ذبح اصلاحات، در كمين. با اين نگاه ديگر فرقي ندارد در همايشي چه كساني آمدند و چه كساني نيامدند، مهم اصلاح‌طلبانه انديشيدن در قامت يك عقل جمعي و اصلاح‌طلبانه سخن گفتن است. همايش روز پنجشنبه نشان داد اصلاح‌طلبان بر خلاف رقباي سياسي خود يك يد واحدند و براي بازگشت مطالبات توده‌هاي اجتماعي خود، طرح و برنامه دارند و اميد. آري اصلاحات نمرد، پس زنده باد اصلاحات.

برچسب‌ها :

افزودن نظر جدید