روزه سکوت یا واعظیسم؟

دکتر حسن روحانی در دیدار با مسئولان دولتی، سخنانی بر زبان آورد که  از عنق نگرانی ایشان از ضعف دولتمردان در سطوح مختلف ناشی می شود. نگارنده گسست  نهاد (دولت) اعتدالی  از جنبش اصلاحی را مقدمه ی ضعف آور،  ناکارآمد ساز ، امید سوز و بحران آفرین برای گفتمان برسازنده ی دولت ارزیابی می کند. در این نوشته ، این عارضه  تحت عنوان واعظیسم مورد واکاوی قرار می گیرد.
روزه سکوت یا واعظیسم؟

میدان داری محمود واعظی در دولت دوازدهم را می توان نقطه ای عطف در شیفت روحانی از وضعیت جنبشی و پیشرونده به وضعیت رکود و انسداد گفتمانی ترجمه کرد. به میزانی که دولت دوازدهم از مشی اصلاح گرانه ی جهانگیری به سمت وضع استثناطلبانه ی واعظی میل کرده است، اعتدال اصلاحی به سوی واعظیسم گرویده است.
واعظیسم سیاست ورزی دولت اعتدالی  منهای عناصر برسازنده ی جنبش اصلاحی است. شجره ی اعتدالی از خاک و هوای اصلاح طلبی مثمر می شود ، اما ثمراتش را به اهالی استثناطلبی هدیه می کند.   استثناطلبان برداشتی از اعتدال را که در آن اصلاح طلبی در حاشیه باشد ، پذیرا هستند و تامین نظر ایشان در واعظیسم متبلور می گردد.
واعظیسم نتیجه ی فقدان پایبندی به منطق سیاست راستین به تعبیر رانسیری است. ژاک رانسیر سیاست راستین را سیاست حضور مردم (با کمی تساهل )تعریف می کند. 
اصلاح طلبی امکان حضور در سیاست را نمی یابد، مصالح و منافع ملی  راهبران اصلاح طلب را به حمایت از کاندیدای اعتدالی که رنگ اصلاح طلبانه ای به خود می گیرد، هدایت می کند. پیروزی که حاصل می شود،عقب گرد از مشی دولت ساز به مشی قدرت طلبی ، بی تابی قدرت طلبان را برای نمایش قدرت عیان می سازد؛ قدرت طلب چون پری رو ،تاب مستوری و پوشیدگی ندارد. اینجاست که واعظیسم زاده می شود.
واعظیسم در صدد است طرحی مستقل از واقعیات خارجی در اندازد. اعتدال را مستقل و برتر از اصلاح گری بنشاند تا خود در ان طراح /کنشگر شود. 
خودبزرگ بینی مستقل از واقعیات،خود را به نابینایی زدگی نسبت به اصلاح طلبی، رویکرد خاص نسبت به امر سیاسی برای بر ساختن میدانی مرزبندی و عایق بندی شده نسبت به اصلاح طلبی از بارز ترین نشانگان عارضه اند.
شرمنده سازی اصلاح طلبی و استقلال طلبی و تصاحب پیروزی، نامعطوف به مبانی جنبش اجتماعی -اصلاحی از نتایج آشکار این عارضه اند. واعظیسم صورت کاریکاتوریزه شده ی گفتمان اعتدالی-اصلاحی است.
بر ساختن و هژمونیک کردن برداشت واعظی از ائتلاف، جز با تمایل به سمت اقتدارگرایی و تصلب و انفعال  در اعتدال امکان پذیر نیست. به میزانی که واعظیسم بر اعتدال سایه برافکند، این بخش از ائتلاف از میکروپاور(قدرت شبکه ای اجتماعی) خالی می شود. و این رویکرد باخت مضاعفی برای دولت اعتدالی است؛زیرا این بخش از ائتلاف عادی سازان سهمی از ماکرو پلیتیک ،مستقل از میکرو پلیتیک ندارد. به عبارتی اعتدال بدون پیوند هویتی با اصلاحات به کلی از مضمون تهی است.  واعظیسم دیری نمی پاید که از اینجا مانده و از آنجا رانده می شود. قطاری خالی که سیاست می برد و چه خالی می رود.

واعظیسم از  منظری دیگر ،عقب نشینی از رئالیسم سیاسی (واقع گرایی ) به پراگماتیسم افراطی( انفعال ) است.  محل اتصال اعتدال گرایی و اصلاح طلبی، واقع بینی سیاسی است. استقلال طلبی از جنبش اصلاحی در قالب واقع گرایی نمی گنجد و به انفعال راه می برد.
اگر به تاسی از حجاریان ،نرمالیزاسیون را مسیر انطباقی اصلاح طلبی و اعتدال گرایی و مقدمه ی دموکراتیزاسیون(پروژه ی اصلاح طلبی )بدانیم،  آنگاه عقب نشینی اعتدال گرایان از رئالیسم سیاسی و هژمون شدن برداشت واعظی از اعتدال بر مشی دولت ، نرمالیزاسیون را در محدوده ای مضیق تعریف می کند و آنگاه این مشی و مسیر (اعتدال گرایی به قرائت واعظی  )را از دسترس حمایت میکرو پلیتیک خارج می سازد.
واعظیسم جرگه ی حامیان  اصلاح طلب پشیمان  از اعتدال را لحظه به لحظه فزونی می دهد. 
معنا کاوی رویه ی واعظیسم، روایت شرم گینانه ی  مردم  از حضورشان در دفاع از روحانی را بر صدر می نشاند . روایتی که از سوی براندازی خواهان در دوران انتخابات عیان  و تقویت می شود؛اینها همه از یک قماشند.
  گفتنی است که افراطیون اصول گرا نیز در گستراندن این برداشت و تحریک افکار عمومی از هیچ کوششی فروگذار نمی کنند. 
واعظیسم از منظری دیگر، هویت طلبی مستقل از هویت برسازنده ی دولت اعتدالی است. نادیدن و چشم پوشی عامدانه بر منطق ائتلافی است که برای حفظ کشور و در زنجیره ای هم عرض، حول روحانی  شکل گرفت.

واعظیسم سوراخ کشتی عادی سازی(ائتلاف اصلاح طلبان،اعتدالیون و اصول گرایان میانه رو ) است که موجودیت ائتلاف را از منزل اعتدالیون به چالش می کشاند.  این سوراخ در انبار اغذیه ی کشتی عادی سازان بوجود آمده است و تاپوی اعتدال را از درون تهی خواهد کرد. این تهی شدگی تنها به غرق شدگی سرنشینان کشتی عادی سازی(اصلاح طلب ،اصول گرای میانه و اعتدال گرا  )منتهی نخواهد شد، که امکان سربراوردن پوپولیستی دیگر را فزونی می بخشد. واعظیسم خنثی سازی اعتدال-اصلاح را از درون رقم می زند؛زیرا سیاست را از گستره ی وسیع و پویای دیالوگ سطوح مختلف ، به مقربان درگاه خویش محدود و محبوس می سازد. مفاصل ائتلاف در این فضای متصلب و تصنعی ،به راحتی می شکنند. نقطه ی کانونی از  مصالح عمومی و منافع ملی به مصالح باندی و منافع شخصی لغزانده می شود.

نقطه ی کانونی شدن منافع باندی ، حداکثر می تواند باندی خاص را شارژ و تقویت کند. زنجیره ی اتحاد و ائتلاف با غلبه ی واعظیسم ،با اولین فشار شکننده خواهد گسیخت. پوپولیسم منفی با میدان داری واعظیسم به راحتی میدان دار شده و داروی سرمایه ی اجتماعی شخصیت های سیاسی توان درمان این عارضه را نخواهد داشت.بروز و ظهور واعظیسم و پیشروی آن دیوار بلندی از بی اعتمادی بین راس و بدنه ی عادی سازان شکل خواهد داد. قدرت بسیح سازی را از راهبران جریان بهبود خواه سلب خواهد کرد.
عقلانیت مد نظر این فرقه، عقلانیتی ابزاری و مبتنی بر دغدغه های باندی است. این عقلانیت بسیار خاص نگر،خودمحور، راحت طلب،محدود ساز و مسئولیت گریز است. 
واعظیسم هویت یابی خود را در  اصلاح طلب ستیزی بر می سازد. اصلاح طلبی که تا دیروز برای اینان دولت سازی می کرد و برای غلبه بر رقیب خود را به این رنگ عیان می کردند، امروز غیریت و دیگری شان است.
هویتی که در مقابل ماکرو پلیتیک، دولت اعتدالی را برساخت، با مرزبندی پر رنگی از سوی رئیس دفتر رئیس جمهور مواجه شده است. به عبارتی رئیس دفتر دولتی که محصول سیاست ورزی اصلاح طلبانه است، سیاست زدایی از عرصه ی سیاسی را در دستور کار قرار داده است. 
دریدا واقعیات سیاسی را برساخته ی گفتمانی می داند و فوکو حقایق را محصول گفتمان ها. واعظیسم تا اینجای کار می تواند برای بر ساختن گفتمان خود در محدوده ی زبان خوشبین باشد، اما کنش گری نامعطوف به زمینه و زمانه و تکیه ی محض به توان بروکراتیک برای قلب واقعیات سیاسی، دور نشاندن اصلاح طلبان از عرصه ی سیاست و پشتک وارو زدن های متوالی، واقعیات سیاسی را به گونه ای دیگر  برمی سازد. 
پیش از واعظیسم، بسان واعظی ،بی شمارها، پایندگی قدرت شان را با تار عنکبوت،بدون رعایت الزامات و اقتضائات زمینه  و زمانه ،بر باد نوشتند. 
به نظر می رسد استمرار این رویه ،در بادی امر دولت روحانی و در مراحل بعد موقعیت برتر گفتمان اصلاحات را با چالش مواجه خواهد کرد. سکوت راهبران اصلاحات در مواجهه با این وضعیت ، برگ های برنده ی زیادی را از دست بهبود خواهان خارج می کند. از آنجا که شکست یا موفقیت دولت در این شرایط بسیار سخت ، بر آینده ی اصلاح طلبی نیز تاثیری مستقیم دارد و از طرفی پاسخ انفعال و تفریط دولت و همچنین غلبه ی واعظیسم ،به پای بزرگان این جریان نوشته می شود،لذا گفتگوی بزرگان اصلاحات با رئیس جمهور محترم و جلوگیری از استمرار این افراط گرایی شخص محور  ، برای آینده ی سیاسی بهبود خواهان امری حیاتی است. 
هر گونه تعلل و چشم پوشی بر پیشروی این عارضه ی خطرناک ،موجودیت بهبود خواهان را با چالش مواجه خواهد کرد. دفاع از موجودیت و وجاهت اصلاح طلبی برای غلبه ی پوپولیسم مثبت و مردم انگیز بر پوپولیسم منفی و مردم فریب ،وظیفه ی سیاست ورزان اصلاح طلب در تمام سطوح است.

افزودن نظر جدید