زندگی و مبارزات سیاسی آیت‌الله امینی

عد از آیت‌الله بطحائی، آیت‌الله امینی دومین آیت‌الله با مشی اعتدالی است که در یک ماه اخیر فوت می‌کند. به هاشمی نزدیک بود و برای درگذشتش هم پیامی متفاوت از دیگران منتشر کرد. از معدود افرادی بود که از ورود حسن خمینی به خبرگان استقبال می‌کرد و حامی دولت حسن روحانی بود. درحالی‌که عضو جامعه مدرسین بود اما در جلساتش دیگر شرکت نمی‌کرد. او بهمن 96 هم در اقدامی عملی برای ازبین‌بردن فاصله میان مردم و ائمه جمعه از پشت حصار نرده‌‌ای نماز خواند.

به گزارش امیدنامه به نقل از شرق ،همه اینها تصاویری از یک آیت‌الله متفاوت ترسیم می‌کند. بهمن ماه ۹۶ بود که حجت‌الاسلام آل‌ هاشم، امام جمعه تبریز، دستور داد تا نرده‌های ردیف‌های جلویی مصلی که حائل بین مردم و مسئولان بودند برداشته شود. به دنبال این دستور ائمه جمعه در دیگر شهرها نیز پیشگام شدند و از مسئولان خواستند تا نرده‌ها برچیده شود. در این میان واکنش آیت‌الله امینی بیش از همه قابل توجه بود. او با خواندن نماز در پشت حصار نرده‌ای نشان داد که نمی‌خواهد فقط به یک دستور اکتفا کند.

از  احمدی‌نژاد حمایت نکرد

آیت‌الله امینی مدت‌ها بود که در جلسات جامعه مدرسین به ریاست آیت‌الله محمد یزدی شرکت نمی‌کرد؛ درست مانند هاشمی و روحانی و ناطق که در جلسات جامعه روحانیت شرکت نمی‌کردند. دلایل زیادی برای این عدم شرکت مطرح بود و آیت‌الله امینی هم تنها نبود. گفته می‌شد که برخی از آقایان به‌ دلیل سن، برخی به‌ دلیل مسائل سیاسی و برخی به خاطر دلگیرهایی از مسائل، در جلسات شرکت نکردند مانند آقایان جوادی‌ آملی، مؤمن، امینی، استادی، خرازی و ... شرکت‌نکردن این افراد هم غالبا برای این بود که  در خط‌ مشی سیاسی جامعه مدرسین و حمایتش از برخی نامزدها و جریان‌ها اختلاف افتاد. عده‌‌ای دلخور شدند و دیگر در جلسات شرکت نکردند یکی از اعضا گفته بود که «حدود ۱۰ تا ۱۵ سال است که من و دیگرانی که نام بردم به عنوان عضو جامعه مدرسین هستیم اما در جلسات شرکت نمی‌کنیم؛ همچنین مسائلی دیگری پیش آمد که من به آنها اشاره نمی‌کنم و از خودِ آقایان جامعه مدرسین بپرسید که چه کردند!»

در انتخابات ۹۶ هم که جامعه مدرسین از نامزد اصولگرایان حمایت کرد اعلام شد که آیت‌الله امینی هم چنین حمایتی کرده است اما فرزند او گفت: «آیت‌الله امینی در مورد حمایت از نامزد خاصی در انتخابات ریاست‌جمهوری یازدهم هنوز اعلام موضع نکرده است. سعید امینی با اشاره به این که به‌تازگی لیستی تحت عنوان حمایت اعضای جامعه مدرسین از یک نامزد در انتخابات پیش‌ رو در فضای مجازی ارائه شده که نام آیت‌الله امینی در آن بود که مورد تأیید نیست، گفته بود: آیت‌الله امینی خود از بنیانگذاران جامعه مدرسین بوده ولی هم‌اکنون عضو این جامعه نیستند و در جلسات آن شرکت نمی‌کنند. رسانه و فعالان فضای مجازی اخبار مربوط به آیت‌الله امینی را از دفتر وی پیگیری کنند.»

امینی که تا سال ۱۳۸۴ امام جمعه موقت قم بود. بعد از انتخابات ریاست‌جمهوری یک خطبه تاریخی ایراد و از این منصب کناره‌گیری کرد. اگر چه او دوباره به نماز جمعه بازگشت. اما نماز جمعه در دی ماه ۸۸ به امامت آیت‌الله امینی با حاشیه‌هایی همراه شد. خطاب به گویندگان، نویسندگان، اصحاب تریبون، نخبگان و کسانی که حرف و سخن آنان در مردم تأثیر دارد، بیان کرد: «عزیزان، سروران، بزرگان اختلافات جزئی را دامن نزنید که خدا می‌داند این به صلاح کشور و نظام ما نیست. آقایی که تریبون در دست داری خداوند این تریبون را در اختیار تو قرار داده است و تو باید با آن برای ایجاد وحدت کوشش کنی نه این که باعث ایجاد تفرقه شوی.»

پس از این سخنان ایشان دقایقی با شعار و سروصدای عده‌‌ای همراه و لحظاتی باعث قطع خطبه‌ها شد. افرادی با شعار «مرگ بر ضد ولایت فقیه»، باعث بی‌نظمی و اعتراض دیگر نمازگزاران شدند. آیت‌الله امینی در ادامه تأکید کرد: «به نظر می‌رسد چند فرد مشخص با آزادی مطلق اجازه دارند با توجه به سابقه قبلی ‌‌به هر سخنرانی رفته و حرمت جلسه را بشکنند، نماز جمعه امروز قم را نیز قطع کرده و به امام جمعه قم توهین کنند.»

حمایت از هاشمی و سیدحسن

آیت‌الله ابراهیم امینی از مدافعان ورود حسن خمینی به خبرگان بود و در گفت‌وگو با نشریه حریم امام گفته بود: «من قبلا به ایشان گفتم که شما در انتخابات خبرگان شرکت کنید زیرا با این کار هم وزن مجلس خبرگان افزایش پیدا می‌کند و هم خود ایشان در این شرایط می‌توانند وظایف خود را انجام دهند. من موافقم که ایشان این کار (حضور در انتخابات) را انجام دهند و به ایشان اصرار کردم. ورود ایشان در خبرگان هم وزنی برای خبرگان است و هم در افکار عمومی تأثیر خواهد گذاشت که مهم همین است و امیدواریم که ایشان ان‌شاءالله موفق باشند و زمینه‌ها برای این کار فراهم شود.»

پیامش برای درگذشت هاشمی هم که چندسالی از او کوچک‌تر بود، بسیار متفاوت از دیگران بود: «خبر درگذشت و فقدانت را به من دادند. خدا می‌داند آنچنان این مصیبت اندوهبار، جانکاه، ناگوار و دردآور بود که ساعت‌ها گریستم، زیرا برادری بصیر، سنگ صبوری مدبر، هم‌سنگری صمیمی و یار و رفیقی ۶۰ ساله را از دست داده‌ام ... علی‌رغم آن که همه دنیایت را فدای انقلاب و نظام کردی، در این اواخر به شما بی‌مهری‌های فراوان شد، مظلوم‌تر از شهید بهشتی بودی و تحمل و صبر کرده و مکررا در ناملایمات روزگار می‌فرمودید: «اگر صبر نکنم چه کنم؟! اصل نظام به خطر می‌افتد.» اما از شما در مقابل عوام‌فریبان و دشمنان حقیقی و پنهان انقلاب که طرفدار دین منهای روحانیت بودند، حمایت نکردند...»

سهم امام نمی‌گرفت

او در ابتدای پیروزی انقلاب نیز دو حکم از امام خمینی دریافت کرد و از دوره اول تا سوم مجلس خبرگان رهبری، نمایندگی استان چهارمحال‌وبختیاری را بر عهده داشت. در سال ۹۴ نماینده خبرگان رهبری مردم تهران شد و سال ۹۵ هم در جلسه پنجمین دوره مجلس خبرگان رهبری برای تعیین رئیس و هیات‌رئیسه دائم در کنار جنتی و شاهرودی نامزد شد که دبیر شورای نگهبان از رقبایش با ۵۱ رأی از مجموع ۸۸ عضو این مجلس پیشی گرفت. امینی و شاهرودی به ترتیب ۲۱ و ۱۳ رأی کسب کرده بودند.

او درباره گذران زندگی‌اش گفته بود: «بعد از پیروزی انقلاب مناصب و اشتغالاتی بر عهده من نهاده شد که همه آنها یا اکثرشان مجانی و بدون مزد بود. از قبیل نمایندگی مجلس خبرگان، بازنگری قانون ‏اساسی، عضویت در جامعه مدرسین، سخنرانی‌های فرهنگی، شورای‌ عالی مجمع جهانی اهل بیت، امامت جمعه قم، امامت مسجد اعظم قم، شورای سرپرستی طلاب غیر ایرانی، مجمع تشخیص مصلحت نظام و چندین شغل دیگر. یکی از مشاغل مهم و وقت‌گیر من اداره دبیرخانه مجلس خبرگان و مدیریت مجله حکومت اسلامی و اداره مرکز تحقیقات دبیرخانه است. سال‏‌ها این مسئولیت را بدون حقوق و گاهی با حقوقی اندک بر عهده داشتم ولی باز هم در حد توانم سعی کرده‌‏ام به تشریفات و تجملات آلوده نشوم. جز شهریه رسمی حوزه علمیه از سهم امام استفاده نمی‏‌کنم. اکثر هزینه زندگی من از حق‌التألیف کتاب‌ها و احیانا جوایز و اهدایی‌ها تأمین می‏‌شود.»

نگاهی به زندگی و مبارزات سیاسی

آیت‌الله ابراهیم امینی از جمله عالمانی بود که همپای دیگر شاگردان امام خمینی در نهضت اسلامی مردم ایران نقش‌آفرینی کرد. در همین زمینه ساواک طی گزارشی از فعالیت‌ علما و مدرسین حوزه علمیه قم در رابطه با مفقودشدن امام موسی صدر خبر می‌دهد. در این گزارش که مورخ ۱۲ آبان ۱۳۵۷ نوشته شده، آمده است: روز جاری ۱۷ نفر از مدرسین حوزه علمیه قم از جمله علی مشکینی، محمد فاضلی، احمد جنتی، علی‌ گرامی، ابراهیم امینی، تلگرافی با متن زیر درباره سیدموسی صدر به کنفرانس متشکله از نمایندگان دول عربی در بغداد مخابره نموده‌اند: «صاحبان جلالت و بزرگواری پادشاهان و رؤسای کشورهای عربی در کنفرانس بغداد عراق ما افکار عربی آزاد و اتحادیه‌هایی که در کنفرانس بغداد تشکیل یافته به توجه و عنایت جدی به حادثه امام سیدموسی صدر جلب می‌نمائیم. زیرا آقای صدر جدیت و کوشش فراوانی بر ضد دشمن صهیونیستی متجاوز به‌ عمل می‌آورد. بدین جهت از کنفرانس محترم شما تقاضا داریم که جدیت تمام درباره حادثه مفقودشدن امام موسی صدر به عمل آورید ما از کوشش‌های خالصانه شما تشکر می‌کنیم. کوشش‌های شما در این‌ باره اثر بزرگی در افکار عمومی ملل اسلامی خواهد گذاشت.»

روایت آیت‌الله امینی در ماجرای عزل آیت‌الله منتظری از قائم‌مقامی رهبری هم قابل‌تأمل است: «در روزهای اول سال ۶۸، مرحوم آقای مشکینی به من تلفن کردند و گفتند که امام از طریق حاج احمدآقا برای هیات‌رئیسه خبرگان پیام مهمی فرستاده‌اند. منظور امام کاملا برای ما روشن بود و از عواقب آن به‌شدت نگران شدیم. سرانجام و پس از مشورت زیاد به این نتیجه رسیدیم که با آقای هاشمی‌ رفسنجانی تماس بگیریم و مشورت کنیم. همین کار را هم کردیم و به ایشان تلفن زدیم و جریان را گفتیم. ایشان گفت که من در این مورد حرف دارم، به تهران بیایید تا موضوع را در هیات‌رئیسه مطرح و درباره آن مشورت کنیم و تصمیم بگیریم. وقتی را برای تشکیل جلسه تعیین کردیم و به آیت‌الله خامنه‌ای که در مشهد بودند، اطلاع دادیم تا ایشان هم خود را به تهران برسانند. جلسه در دفتر آقای هاشمی تشکیل و پیام امام در مورد دعوت خبرگان برای تشکیل اجلاسیه خبرگان مطرح شد. آقای هاشمی گفت: امام مدت‌هاست درباره عزل آقای منتظری تصمیم خود را گرفته و یکی - دو بار هم به من فرموده‌اند که مسئله آقای منتظری را تمام کنید اما من چون از عواقب این کار بیمناک هستم، با خواهش و التماس از ایشان خواسته‌ام تأمل بفرمایند بلکه راه‌ حل بهتری پیدا شود، اما امام دوباره تأکید فرمودند من تصمیم خود را گرفته‌ام و هر چه زودتر قضیه را تمام کنید. در روز ۶ فروردین سال ۶۸ خبردار شدیم که امام شخصا وارد عمل شده و نامه عزل آقای منتظری را برای آقای هاشمی فرستاده‌اند تا ایشان به اتفاق آقای خامنه‌ای آن را برای آقای منتظری ببرند. یک نسخه را هم به صداوسیما فرستادند که خوانده شود اما آقای هاشمی به حاج احمدآقا گفته بود که بهتر است جلوی خوانده‌شدن نامه را از صداوسیما بگیرید تا ما بیاییم و حرف‌هایمان را به امام بزنیم، خواندن نامه دیر نمی‌شود! به‌ هر حال در آن جلسه بحث‌های ما چندین‌ساعت طول کشید و درباره تمام جوانب امر از جمله انگیزه امام برای مستقیم واردشدن به موضوع و آثار و عواقب اجتماعی آن، پخش یا عدم پخش فوری نامه، لزوم یا عدم لزوم تشکیل اجلاس خبرگان و امثال اینها بحث شد. نهایتا تصمیم گرفتیم خدمت امام برسیم و نظراتمان را بگوییم و کسب تکلیف کنیم. جمع‌بندی نظرات هم این بود اول از امام بخواهیم ولو موقتا هم شده از عزل ایشان صرف‌نظر کنند. دیگر این که مفاد این نامه از صداوسیما پخش نشود. از تشکیل اجلاس خبرگان صرف‌ نظر شود یا دست‌ کم به تعویق بیفتد. لحن نامه هم ملایم‌تر شود که دست‌ کم وجهه حوزوی آقای منتظری محفوظ بماند. با دفتر امام تماس گرفتیم و تقاضای وقت ملاقات کردیم. حاج احمدآقا گفت که دیروقت است و امام این وقت شب به کسی وقت ملاقات نمی‌دهند. گفتیم که کار فوری و لازمی داریم و می‌آییم. من و آقای هاشمی و آقای خامنه‌ای و آقای مشکینی به سمت جماران حرکت کردیم و ساعت ۹ شب به آنجا رسیدیم. حاج احمدآقا باز هم تکرار کرد که گمان نمی‌کند امام در این وقت شب به کسی اجازه ملاقات بدهند. با این‌ همه به اطلاع ایشان خواهد رساند. بعد هم نسخه‌ای از نامه امام را به آقای هاشمی داد و ایشان نامه را خواند. تلخی ناشی از اندوه و عاطفه و حسرت امام و در عین‌ حال لحن قاطع ایشان، چنان تأثیر عمیقی روی روح و روان من گذاشت که هنوز هم وقتی خاطره آن لحظه را به یاد می‌آورم، به‌ شدت متأثر می‌شوم. حاج احمدآقا برگشت و گفت که امام برای ملاقات تشریف می‌آورند. ساعت حدود ۹:۳۰ بود که خدمت ایشان رسیدیم. ابتدا آقای هاشمی با لحن ملتمسانه‌ای گفت که ما همواره در هنگام بروز مشکلات بزرگ از شما کمک گرفته‌ایم، حالا هم فکر می‌کنیم انتشار این نامه و عزل آقای منتظری برای نظام عواقب ناگواری داشته باشد. حالا هم از شما می‌خواهیم دراین‌باره عجله نکنید، شاید در آینده راه‌حل بهتری پیدا شود، برای تشکیل اجلاس خبرگان هم شتاب نکنید و اجازه بدهید جوانب امر را دقیقا بسنجیم و خدمت شما عرض کنیم، بعد از آن هر امری بفرمایید اطاعت خواهیم کرد. بعد هم آقای مشکینی و آقای خامنه‌ای نکاتی را بیان کردند. امام در حالی‌ که آثار اندوه در چهره‌شان آشکار بود، فرمودند: «من درباره عواقب و جوانب این امر کاملا فکر کرده و تصمیم خود را گرفته‌ام و چون‌وچرا هم ندارد. من گفته بودم که متن نامه مرا در اخبار بخوانند اما کوتاهی شد. من از ابتدا با انتخاب ایشان مخالف بودم اما نخواستم در کار خبرگان دخالت کنم. گفته‌ام که در تمام ادارات عکس ایشان را جمع کنند. تشکیل اجلاس خبرگان هم ضرورت ندارد و خودم رأسا ایشان را خلع می‌کنم. امام می‌خواستند مسئولیت این کار را شخصا به‌ عهده بگیرند.»

افزودن نظر جدید