طنز/ پیک نیک در بهارستان

احسان ابراهيمي در قانون نوشت:

  1 شهریور 94
ساعت 8:02 صبح
همان‌طور که قطعا مطلع هستید، برخی مجلس‌نشینان در ماه‌های آخر خدمت‌شان دارند آخرین زورشان را هم برای «خدمت» به مردم می‌زنند و روزی بیش از 63 مورد از دولت پیدا می‌کنند. یعنی جوری که اینها دولت و هرچه نزدیک یا مربوط به دولت است را رصد می‌کنند، اگر در رصدخانه پولکوفوی روسیه رصد می‌کردند، الان قریب به 84 سیاره و میلیون‌ها ستاره جدید و چند میلیون آدم فضایی کشف کرده بودند! خلاصه که این چند وقت قرار شده زیلو ببریم پهن کنیم جلوی در مجلس و جلسات را همان‌جا برگزار کنیم، تا وزرای محترم با خیال راحت به استیضاح‌شان برسند. در حال حاضر وزرای ورزش و جوانان، آموزش و پرورش، اقتصاد، نفت و راه و مسکن و شهرسازی در چند قدمی استیضاح هستند. به وزیر کار هم که اخیرا حمله کرده‌اند. خانم ابتکار را هم که تندروها حتی به بهانه حمله ملخ‌ها به مزرعه‌ای در اوگاندا خواستار عزلش می‌شوند. وزیر کشور هم که دمش گرم و سرش خوش باد، بالاخره یک نفر پیدا شد از من و صحبت‌هایم در سیاست داخلی دفاع کند، ولی با این وصف او هم به استیضاح نزدیک‌تر می‌شود. نهایتا همین‌طور پیش برود من و حسام می‌مانیم و آقای پورمحمدی. 3 تایی باید کشور را اداره کنیم.  
    ساعت 13:45 بعدازظهر
گفتیم حالا که زیلو پهن کرده‌ایم، ناهار را هم همین‌جا بخوریم. علی آقای جنتی داشت جوجه کباب می‌کرد و من هم هندوانه قاچ می‌کردم که اسماعیل کوثری (نماینده مجلس) رسید. تا رسید عده‌ای شروع کردند به مسخره و تخریب کردن ما. زیر لب گفتم: «بچه‌ها نگاهشون نکنید. کاری نداشته باشید.» بعد شروع کردند به دادن فحش‌های رکیک. باز گفتم: «هیچی نگید. دعوا راه نندازید.» بعد تهدید کردند که دوباره سفارت انگلیس را نابود می‌کنیم. بعد شروع کردند به دروغ بستن به ما. بعد تهمت‌های زشت زدند. بعد لنگه کفش پرت کردند. شروع کردند به پرتاب سنگ و چوب که عصبانی شدم و فریاد زدم: «ئه! جمع کنید برید ببینم! میام پاره می‌کنما. بی‌تربیت‌ها! برید پی کارتون.» همان موقع اسماعیل کوثری جلو آمد به نشانه تأسف سری تکان داد و گفت: «متاسفانه دولت فعلی تحمل نقد منصفانه رو نداره... دیدید با منتقدانش چطور برخورد کرد؟» زدم زیر خنده و گفتم: «این منصفانه بود الان؟ دمتون گرم با این برخوردای منصفانه‌تون.» گفت: «شادابی اقتصادی در این دولت تبدیل به رکود اقتصادی شده.» پرسیدم: «ببخشید کدوم شادابی اقتصادی رو می‌فرمایید؟!» گفت: «بابا چند سال قبل اقتصاد 
در و پیکر نداشت. اختلاس می‌شد چند هزار میلیارد. از حساب دولت پول کش می‌رفتن. صندوق‌های دولتی رو با تغییر اساسنامه به صندوق‌های خصوصی تبدیل می‌کردن پولش رو می‌زدن به جیب. با ارز مرجع دارو پورشه می‌آوردن حال می‌کردی توی خیابون. قیمت‌ها چند ساعت یه بار زیاد می‌شد. دلار یه جوری پایین بالا می‌کشید که سرگیجه می‌گرفتیم. روی تحریم‌ها دور دور می‌کردن حالشو می‌بردیم. هر روز خبر یه اختلاس، یه سکته، یه افزایش قیمت... هیجان داشت! چیه الان؟ کسل شدیم بابا... مسخره‌اش رو در آوردید.» همه زدیم زیر خنده و کوثری ادامه داد: «آقایان دولتی می‌گن تورم از ۴۴ درصد به ۱۴ درصد رسیده اما واقعیت جامعه این رو نشان نمی‌ده بلکه در جامعه بیشتر حالت رکود اقتصادی حاکمه.» با تعجب پرسیدم: «رکود چه ربطی داره به تورم؟ خب چون داریم تورم رو پایین میاریم رکود ایجاد می‌شه دیگه برادر من!» گفت: «نخیرم! خیلی هم ربط داره.» گفتم: «مثل این می‌مونه که بگی چرا وقتی قیمت نفت کم می‌شه، میزان دلار حاصل از فروش نفت که به ما می‌رسه کم می‌شه؟» آقای کوثری گفت: «بله! دقیقا می‌خواستم همینو بپرسم! چرا؟ اگه نمی‌تونید اداره کنید برید کنار بذارید محمود جون ما برگرده خودش می‌دونه چی کار کنه!»
  وقایع‌نگار 1 شهریور 94:
1. اسماعیل کوثری: «متاسفانه دولت فعلی تحمل نقد منصفانه را ندارد.»
2. باز هم اسماعیل کوثری: «شادابی اقتصادی در این دولت تبدیل به رکود اقتصادی شده است.»
3. کماکان اسماعیل کوثری: «آقایان دولتی می‌گویند تورم از ۴۴ درصد به ۱۴ درصد رسیده است اما واقعیت جامعه این را نشان نمی‌دهد بلکه در جامعه بیشتر حالت   رکود اقتصادی حاکم است.»‌

افزودن نظر جدید