عارف تلاش مي‌كند نقطه اتصالي بين دو جريان سياسي كشور باشد

«درشرايط كنوني اتاق‌هاي فكر خردورز و معتدل جريان اصولگرا دو راه بيشتر پيش روي خود نمي‌بينند. نخست اينكه جريان اصولگرا به سمت آقاي قاليباف گرايش پيدا كند و به صورت تمام‌قد از تمام ظرفيت‌هاي خود براي كاستن نقاط ضعف انتخاباتي ايشان استفاده كند. اصولگرايان اما با راه دومي نيز مواجه هستند. اين راه اين است كه اين جريان در انتخابات۹۶ تنها در انديشه به چالش كشيدن آقاي روحاني در افكار عمومي باشد و براي فرستادن فرد جديدي به پاستور برنامه‌ريزي نكند. در چنين شرايطي اصولگرايان از يك چهره جوان و شاداب استفاده خواهند كرد كه آقاي روحاني را با وضعيت‌هاي جديدي روبه رو كند كه عبور از آنها براي آقاي روحاني دشوار باشد». جملات بالا سخنان حسن رسولي استاندار اسبق خراسان در دولت اصلاحات وفعال سياسي اصلاح‌طلب در گفت‌وگو با «آرمان امروز» است. رسولي همچنين معتقد است: «آقاي عارف از چنان مقبوليتي در فضاي سياسي كشور برخوردار است كه مي‌تواند با مراجع و هسته‌هاي اصلي جريان اصولگرايي وارد مذاكره شود. آقاي عارف تلاش مي‌كند نقطه اتصالي بين دو جريان سياسي كشور باشد و شرايط مذاكره سازنده ومثبت انتخاباتي را با اصولگرايان فراهم كند. بدون شك آقاي عارف داراي چنين ظرفيتي است كه بتواند بزرگان دو جريان سياسي اصولگرا و اصلاح‌طلب را سر ميز مذاكره بنشاند». در ادامه گفت‌وگوي «آرمان امروز» را با حسن رسولي مي‌خوانيد.

 

اصلاح‌طلبان چگونه ديدگاه‌هاي متفاوت درون گروهي خود را به يك استراتژي مدون و دقيق در انتخابات رياست‌جمهوري تبديل خواهند كرد؟چرا«اتاق فكر» جريان اصلاحات به نوعي دچار
«خودسانسوري» در بيان مواضع انتخاباتي خود شده است؟

پيروزي آقاي روحاني در انتخابات رياست‌جمهوري سال۹۲ يكي از بزرگ‌ترين دستاوردهاي سياست ورزي جريان اصلاحات بوده است. بدون شك جريان اصلاحات در اين زمينه نهايت هوش و منطق سياسي خود را به كار برده است. در شرايط كنوني اصلاح‌طلبان تنها دو رويكرد براي حضور در انتخابات رياست‌جمهوري سال۹۶ پيش‌روي خود مي‌بينند. نخست اينكه رويكرد سال۹۲ در حمايت از آقاي روحاني را ادامه بدهند و همچنان به صورت تمام قد از ايشان حمايت كنند. رويكرد دوم اصلاح‌طلبان اما اين است كه در استراتژي راهبردي گذشته خود نسبت به آقاي روحاني تجديد نظر كنند و با مشي جديدي وارد مبارزات انتخابات رياست‌جمهوري آينده شوند. رويكرد دوم مي‌تواند شرايطي را به وجود بياورد كه جريان اصلاحات با گزينه جديدي جز آقاي روحاني در عرصه انتخابات حضور پيدا كند. به نظر من اتخاذ هر كدام از رويكردهاي ذكر شده نيازمند مطالعه دقيق سياسي، اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي از دو منظر تئوري و عملي است. بدون شك آقاي روحاني در تحقق بخشي از مطالبات اصلاح‌طلبان كه پايگاه راي اصلي ايشان تلقي مي‌شود ناموفق بوده و نتوانسته بخش‌هايي از پايگاه راي خود را با سياست‌هاي دولت همراه كند. با اين وجود تحقق بخش‌هايي از وعده‌هاي انتخاباتي آقاي روحاني به اندازه‌اي مهم و برجسته بوده كه قاطبه اصلي پايگاه راي ايشان همچنان به دنبال ادامه رويكرد مديريتي ايشان بر كشور هستند. ما بايد اين نكته را در نظر داشته باشيم كه آقاي روحاني از اختيارات نامحدودي در زمينه‌هاي مختلف برخوردار نبوده و در بسياري از زمينه‌ها با اختيارات محدودي مواجه بوده است. با اين وجود و با وجود اختيارات محدود موفق شده كارنامه موفقي از خود برجاي بگذارد. همه اين عوامل دست به دست هم مي‌دهد كه جريان اصلاحات به تداوم حمايت خود از آقاي روحاني در سال۹۲ در انتخابات رياست‌جمهوري سال۹۶ نيز ادامه بدهد و رويكرد گذشته خود را در راستاي منافع ملي و مطالبات مردم دنبال كند. البته اين رويكرد حمايتي به معناي «استيصال»، «درماندگي» و دادن «چك سفيد امضا» نيست. رويكرد جريان اصلاحات در انتخابات۹۶ رويكرد حمايتي«مطالبه محور» و با حفظ فاصله انتقادي خود نسبت به دولت آينده آقاي روحاني خواهد بود.

برخي از اصلاح‌طلبان بر اين باورند كه «عقل سياسي» حكم مي‌كند جريان اصلاحات براي مسائل پيش‌بيني ناپذير انتخابات يك «آلترناتيو» داشته باشد تا در لحظات سخت از وي استفاده كند. شما با چنين رويكردي موافق هستيد؟ آيا ذخيره يك آلترناتيو براي روزهاي سخت تمركز جريان اصلاحات را براي انتخابات به هم نمي‌زند و باعث دو دستگي نمي‌شود؟

طرح آلترناتيوي در «عرض» آقاي روحاني به هيچ عنوان به مصلحت نيست و وجود آن باعث مبهم شدن شرايط انتخابات و در نهايت استفاده جريان رقيب از اين وضعيت خواهد شد. طرح يك آلترناتيو در عرض آقاي روحاني دو پيامد منفي به همراه خواهد داشت. نخست اينكه سازمان راي جريان اصلاحات كه با يك پيام ويدئويي رهبر اصلاحات به انسجام كامل مي‌رسد را دچار ترديد و ابهام جدي خواهد كرد. در مرحله دوم برای جريان رقيب كه به شكل‌هاي مختلف به دنبال كاهش موقعيت سياسي و اجتماعي آقاي روحاني است و به انواع و اقسام شيوه‌ها براي هدف خود متوسل مي‌شود يك نقطه اميد ايجاد خواهد شد. به همين دليل «عقل سياسي» حكم مي‌كند كه كانديداي نخست جريان اصلاحات آقاي روحاني باشد. در پاسخ به دوستاني كه عنوان مي‌كنند جريان اصلاحات بايد براي «روزمبادا» يك آلترناتيو در اختيار داشته باشد نيز عنوان مي‌كنم جريان اصلاحات بيش از يك دهه است كه به دلايل مختلف خارج از «حاكميت رسمي» سياسي كشور در حال «سياست‌ورزي» است و به همين دليل به درجه‌اي از تجربه و پختگي سياسي دست پيدا كرده كه بداند و بتواند در لحظات سخت تصميمات درست و آينده نگرانه اتخاذ كند. در انتخابات رياست‌جمهوري سال۹۲ كمتر كسي گمان مي‌كرد شوراي نگهبان صلاحيت آيت‌ا...‌ هاشمي را تاييد نكند. با اين وجود جريان اصلاحات به خوبي شرايط را مديريت كرد و موفق شد در كوتاه‌مدت بهترين گزينه را با بهترين شرايط به رياست‌جمهوري برساند. از سوي ديگر زمزمه‌هايي شنيده مي‌شود كه ممكن است صلاحيت آقاي روحاني در انتخابات۹۶ مورد تاييد شوراي نگهبان قرار نگيرد. به نظر من طرح اين مساله در گمانه زني‌ها و تحليل‌هاي ژورناليستي شايد ساده به نظر برسد اما در عالم واقع هزينه‌هاي زيادي براي نظام جمهوري اسلامي در پي خواهد داشت و به همين دليل رهبر معظم انقلاب اجازه چنين كاري را نخواهند داد.

زمزمه‌هايي مبني بر تمايل آقاي عارف براي حضور در انتخابات رياست‌جمهوري به گوش مي‌رسد؟آيا اين مساله صحت دارد؟

بنده از نزديك با مواضع آقاي عارف آشنايي دارم و تاكنون چنين تمايلي را در ايشان مشاهده نكرده‌ام. آقاي عارف همواره مشي حمايتي نسبت به دولت و شخص آقاي روحاني داشته و به هيچ عنوان به دنبال رقابت انتخاباتي با ايشان نيست. در شرايط كنوني آقاي روحاني در مسيري حركت مي‌كند كه مورد دلخواه جريان اصلاحات است. مخالفت‌ها و كارشكني‌هاي گسترده‌اي كه جريان رقيب در مسير حركت آقاي روحاني به وجود مي‌آورد نيز گواهي بر حركت صحيح آقاي روحاني در مسير اصلاح‌طلبي وتحقق منافع ملي است. ما مشاهده مي‌كنيم كه در برخي مواقع فشارها و كارشكني‌هايي كه در مقابل آقاي روحاني صورت مي‌گيرد از دولت اصلاحات نيز بيشتر است و دولت را با چالش‌هاي جدي‌تري مواجه مي‌كند. با اين وجود آقاي روحاني بدون كمترين ترديدي در مسير صحيح خود حركت مي‌كند و اجازه نمي‌دهد مخالفت‌هاي جرياني و جناحي دولت وي را در تحقق منافع ملي و مطالبات مردم ناكام بگذارد.

آقاي عارف به مرور زمان از انفعال روزهاي ابتدايي مجلس به دليل شكست در انتخابات هيات رئيسه خارج شده و حضور جدي‌تري در فضاي مجلس و رسانه‌هاي كشور پيدا كرده است. استراتژي آقاي عارف براي ادامه مسير خود در سپهر سياسي كشور چيست؟

مهم‌ترين دستاورد اصلاح‌طلبان در سال‌هاي اخير ورود به حوزه اصولگرايان بوده است. هنگامي كه آقاي حسن روحاني به عنوان يك چهره اصولگرا و عضو شوراي مركزي جامعه روحانيت مبارز در مسير اصلاحات گام بر مي‌دارد و رفتار اصلاح‌طلبانه از خود نشان مي‌دهد يا هنگامي كه آقاي علي مطهري كه در مجلس هشتم با حضور در ليست جبهه پايداري وارد مجلس شده و امروز يك گام از برخي اصلاح‌طلبان در دفاع از «مردم سالاري» جلوتر حركت مي‌كند نشان‌دهنده اين مساله است كه گستره جريان اصلاحات در سطح جامعه در حال افزايش است و كار به جايي رسيده كه به حوزه اصولگرايي نيز ورود پيدا كرده است. حتي افرادي مانند احمد‌‌توكلي و ناطق نوري كه زماني در جريان رقيب تعريف مي‌شدند نيز امروز در بيان و موضعگيري‌هاي سياسي خود از گفتمان و ادبيات اصلاح‌طلبي استفاده مي‌كنند. همه اين مسائل نشان مي‌دهد كه گفتمان اصلاحات روز به روز در حال نهادينه‌تر شدن در ريزبافت‌هاي جامعه و فرهنگ سياسي كشور است. نهادينه شدن گفتمان اصلاحات در شرايط كنوني حتي نسبت به دوران دولت اصلاحات نيز عميق‌تر شده است. از سوي ديگر ظرفيت سياسي آيت ا...‌هاشمي تا سال۸۴ در گستره اصلاح‌طلبي تعريف نمي‌شد اما در شرايط كنوني ايشان بخشي از ظرفيت جريان اصلاحات را تشكيل مي‌دهند. بدون شك آقاي عارف نيز داراي يك ظرفيتي است كه در راستاي اهداف جريان اصلاحات گام برمي‌دارد. با اين وجود ما نبايد انتظار داشته باشيم كه همه ظرفيت‌هاي جريان اصلاحات مانند يكديگر عمل كنند و همگي رفتار و مواضعي يكسان از خود بروز بدهند. نمي‌توان از آقاي عارف انتظار داشت رفتاري مانند آقاي علي مطهري يا حسن روحاني يا ناطق نوري از خود بروز بدهد. ما بايد رفتار هر كدام از ظرفيت‌هاي جريان اصلاحات را با توجه به موقعيت و توانايي‌هاي آن ظرفيت تحليل و بررسي كنيم. در شرايط كنوني آقاي عارف به عنوان رئيس فراكسيون اميد بعد از رئيس دولت اصلاحات مسئوليت راهبري ظرفيت اصلاحات و اعتدال را در مجلس دهم برعهده دارد. در شرايط كنوني آقاي عارف از چنان مقبوليتي در فضاي سياسي كشور برخوردار است كه مي‌تواند با مراجع و هسته‌هاي اصلي جريان اصولگرايي وارد مذاكره شود. آقاي عارف تلاش مي‌كند نقطه اتصالي بين دو جريان سياسي كشور باشد و شرايط مذاكره سازنده و مثبت انتخاباتي را با اصولگرايان فراهم كند. بدون شك آقاي عارف داراي چنين ظرفيتي است كه بتواند بزرگان دو جريان سياسي اصولگرا و اصلاح‌طلب را سر ميز مذاكره بنشاند. اين در حالي است كه در وضعيت كنوني اين پتانسيل در كمتر سياستمداري در فضاي سياسي ايران وجود دارد. نبايد از آقاي عارف انتظار «تيترسازي» رسانه داشت و حضور وي را تنها در فضاي رسانه‌اي كشور خلاصه كرد.

اصولگرايان به تازگي به سمت محمد باقر قاليباف شهرداري تهران براي حضور در انتخابات رياست‌جمهوري تمايل پيدا كرده‌اند. به نظر شما اصولگرايان با مراجعه به قاليباف چه هدفي را دنبال مي‌كنند؟آيا قاليباف مي‌تواند حسن روحاني را با چالش جدي مواجه كند؟

شهرداري تهران هم به لحاظ در اختيار داشتن فرصت‌هاي سياسي و هم از نظر تاثيرگذاري بر زندگي روزمره پايتخت نشينان داراي جايگاه ممتازي در فضاي سياسي كشور است. به همين دليل در شرايط كنوني شهردار تهران نسبت به ساير گزينه‌هاي اصولگر از موقعيت بهتري براي حضور در انتخابات و اقبال افكاري عمومي برخوردار است. نكته ديگر اينكه آقاي قاليباف از نظر شهرت اسمي و تصويري يك چهره شناخته شده براي مردم ايران است و اين مساله نيز مي‌تواند در تمايل اصولگرايان به سمت ايشان تاثيرگذار باشد. نكته ديگر اينكه آقاي قاليباف در انتخابات رياست‌جمهوري سال۹۲ بيشترين راي را بعد از آقاي روحاني به دست آورده است. از سوي ديگر هيچ كدام از اصولگرايان نمي‌توانند به آقاي قاليباف برچسب راديكال بزنند و ايشان معمولا از يك وجهه منطقي و موجهي در بين جريان اصولگرا و حتي جريان‌هاي ديگر برخوردار بوده است. همه اين عوامل باعث مي‌شود كه اصولگرايان بر آقاي قاليباف تمركز كنند و سعي كنند طيف‌هاي مختلف اصولگرايي را حول محور ايشان سازماندهي انتخاباتي كنند. با اين وجود حضور آقاي قاليباف در انتخابات با نكات منفي نيز براي اصولگرايان همراه خواهد بود. نخست اينكه ايشان تاكنون دو بار شانس خود را در انتخابات رياست‌جمهوري امتحان كرده و هر دوبار ناكام مانده است. در نتيجه حافظه تاريخي ملت ايران ايشان را بيشتر به عنوان نفر دوم انتخابات مي‌شناسد تا نفر اول. در شرايط كنوني گفتمان اصولگرايي سهم ناچيزي از گفتمان اصلي فكري جامعه را برعهده گرفته و گفتمان اصلاحات شكل غالب‌تري نسبت به گفتمان اصولگرايي پيدا كرده است. امروز گفتمان اصولگرايي توانايي پاسخگويي به مطالبات افكار عمومي جامعه را ندارد و به همين دليل روز به روز در حال عقبگرد گفتماني است. در نتيجه گفتماني كه توانايي پاسخگويي به مطالبات افكار عمومي جامعه را ندارد به صورت طبيعي توانايي زايش گزينه مناسب براي حضور در انتخابات رياست‌جمهوري را نيز ندارد.

به نظر شما آقاي قاليباف ريسك حضور در انتخابات و رقابت مجدد با آقاي روحاني را خواهد پذيرفت؟

به نظر من با شرايط به وجود آمده احتمال حضور قاليباف در انتخابات بيشتر از عدم حضور ايشان است. در شرايط كنوني اتاق‌هاي فكر خردورز و معتدل جريان اصولگرا دو راه بيشتر پيش روي خود نمي‌بينند. نخست اينكه جريان اصولگرا به سمت آقاي قاليباف گرايش پيدا كند و به صورت تمام قد از تمام ظرفيت‌هاي خود براي كاستن نقاط ضعف انتخاباتي ايشان استفاده كند. اصولگرايان به خوبي به اين نكته آگاهي دارند كه هرچه يك نفر محبوبيت بيشتري داشته باشد به همان اندازه با عملكرد سوال برانگيز در حوزه مديريتي خود بيشتر با آراي منفي مواجه خواهد شد. در شرايط كنوني نيز اين اتفاق براي آقاي قاليباف رخ داده است. با اين وجود به نظر مي‌رسد اصولگرايان به دليل وجود طيف‌هاي مختلف فكري فاقد قدرت تجميع‌سازي خود در پشت سر محمد باقر قاليباف هستند. نمونه بارز اين طيف‌هاي فكري طيف منتسب به آقاي احمدي‌نژاد است كه به راحتي به اصولگرايان پيغام داده است حاضر نيست از ظرفيت سياسي خود براي گرم كردن تنور انتخاباتي اصولگرايان استفاده كند. در شرايط كنوني همين مناسبات حذفي«قاليباف- احمدي‌نژاد» نيز براي اصولگرايان يك چالش جدي است كه عبور از آن با هزينه‌هاي زيادي همراه خواهد شد و تعيين‌كننده خواهد بود. اصولگرايان اما با راه دومي نيز مواجه هستند. اين راه اين است كه اين جريان در انتخابات۹۶ تنها در انديشه به چالش كشيدن آقاي روحاني در افكار عمومي باشد و براي فرستادن فرد جديدي به پاستور برنامه‌ريزي نكند. در چنين شرايطي اصولگرايان از يك چهره جوان و شاداب استفاده خواهند كرد كه آقاي روحاني را با وضعيت‌هاي جديدي روبه‌رو كند كه عبور از آنها براي آقاي روحاني دشوار باشد. در نتيجه اگر اصولگرايان به دنبال استراتژي «نتيجه محور» باشند از آقاي قالیباف استفاده خواهند كرد كه رقابتي سخت و نفسگير با آقاي روحاني خواهد داشت. اما اگر اصولگرايان به دنبال استراتژي«چالش محور» باشند به سمت معرفي يك چهره جوان و جديد حركت خواهند كرد كه زمينه‌هاي بروز گفتماني اصولگرايان را براي انتخابات۱۴۰۰از هم‌اكنون مهيا كند. نكته ديگر كه در اين زمينه حائز اهميت است «كيش شخصيتي» آقاي قاليباف است. روانشناسي آقاي قاليباف نشان مي‌دهد كه اگر ايشان مورد اقبال نسبي اصولگرايان قرار بگيرد در مقابل اصولگرايان «گرانفروشي» نخواهد كرد.

چرا احمدي‌نژاد با توجه به اينكه مي‌تواند از ظرفيت سياسي خود براي جذب آراي اصولگرايان استفاده كند عنوان مي‌كند دست به چنين اقدامي نخواهد زد؟

احمدي‌نژاد به دنبال اين است كه اهميت خود را براي جريان اصولگرايي مشخص كند. وي با بيان اينكه حاضر نيست از ظرفيت سياسي خود براي اصولگرايان استفاده كند به دنبال اين است كه به اصولگرايان گوشزد كند و تنها كسي كه مي‌توانست اصولگرايان را در انتخابات۹۶ به «مراد دلشان» برساند وي بوده و به جز او هيچ كسي توانايي چنين كاري را نداشته و نخواهد داشت. از سوي ديگر احمدي‌نژاد قصد دارد با در پيش گرفتن چنين رويكردي فاصله و شكاف در بين طيف‌هاي مختلف اصولگرايي را به جريان اصولگرايي بكشاند. احمدي‌نژاد همواره نشان داده كه بيش از آنكه به دنبال رويكردهاي جرياني و جناحي باشد به دنبال رويكرد‌هاي فردي و دغدغه‌هاي شخصي خود است.

 

برچسب‌ها :

افزودن نظر جدید